جدول جو
جدول جو

معنی مأوی گه - جستجوی لغت در جدول جو

مأوی گه(مَءْ وا / وی گَهْ)
مأواگه:
گویند مرا چون سلب خوب نسازی
مأوی گه آراسته و فرش ملون.
اسماعیل بن نوح (از لباب الالباب چ نفیسی ص 23).
مأوی گه جیفۀ حسودت
جز سینۀ کرکسان مبینام.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 514).
رجوع به مأواگه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَءْگَهْ)
پناه گاه. جای اقامت و سکونت. اقامتگاه. جایگه:
آمد عجبش که آن چنان مرد
مأواگه خود خراب چون کرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(سَقْیْ)
بخشودن و ترحم نمودن. (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
زیستگاه، پناهگاه ماوی گاه: گویند مرا چو سلب خوب نسازی ماوی گه آراسته و فرش ملون ک (اسماعیل بن نوح)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماوی گاه
تصویر ماوی گاه
زیستگاه، پناهگاه جایی که در آن زیست کنند، پناهگاه
فرهنگ لغت هوشیار